قدسی مشهدی
غزل ها
شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از نالهای صد شعله در جان میتوانم زد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هنوز از ناله ای صد شعله در جان می توانم زد نوای عندلیبی در گلستان می توانم زد بهار گلشن خونین دلان چون بشکفد، من هم سری چون غنچه بیرون از گریبان می توانم زد هنوزم سینه افسرده یک دوزخ شرر دارد شبیخون دگر بر داغ حرمان می توانم زد هنوز از گریه چشم تر نشسته دامن مژگان ز مژگان طعن لب خشکی به طوفان می توانم زد مکن ای باغبان عشق بیرونم ازین گلشن که جوش شیونی با عندلیبان می توانم زد هنوز اندر میان تیره بختان، از سر زلفی به نام بخت خود، فال پریشان می توانم زد هنوز از حسرت زلفی میان بی سرانجامان به آهی شعله در گبر و مسلمان می توانم زد کفن را در لحد از بس به خون دیده آلودم به محشر خیمه پهلوی شهیدان می توانم زد مکن گو دیگری تحریک قتلم پیش او قدسی که چون پروانه خود بر شعله دامان می توانم زد قدسی مشهدی