قدسی مشهدی
غزل ها
شمارهٔ ۲۲۵: می را چو آب، لعل تو بر خود حلال کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می را چو آب، لعل تو بر خود حلال کرد گویا که خون بی گنهانش خیال کرد حالی نداشتم که توان گفت، بی شراب ساقی به یک پیاله ام از اهل حال کرد بلبل دم از خصومت طوطی زند، مگر آیینه را ز عکس رخت گل خیال کرد؟ در بالشیم روز به روز از هوای تو آخر هوای سرو تو ما را نهال کرد مجنون چرا هوایی صحرا بود، مگر لیلی بر او کرشمه به چشم غزال کرد؟ بر صفحه زمانه، سخن را ز بی کسی هر سر بریده همچو قلم پایمال کرد قدسی کسی که دوستی از خلق چشم داشت اوقات خویش صرف خیال محال کرد قدسی مشهدی