قدسی مشهدی
غزل ها
شمارهٔ ۲۱۸: یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید از دل شکستنم به دلش چون صدا رسید گلزار حسن را چه غم از آفت خزان برگی اگر فتاد گلی از قفا رسید کشت امید من چو پی برق شد سیاه تا شعله غمت به کدامین گیا رسید لطف تو بود بیشتر از خواهش دلم هر مدعایم از تو به صد مدعا رسید ناسور شد جراحتم از بوی طره ای باز این نسیم لطف به من از کجا رسید بی گریه کی شگفتی دل میسرست؟ گلشن ز فیض قطره به نشو و نما رسید در چارسوی عشق بجز من کسی نماند از هر طرف رسید بلایی، به ما رسید در حیرتم که در قدم جغد بود گنج چون میمنت به سایه بال هما رسید؟ قاصد میان عاشق و معشوق رسم نیست شد فاش هر خبر که به گوش صبا رسید تا شیشه امید که پهلو به سنگ زد؟ کامشب صدای ناله به گوش آشنا رسید هرگز به گرد وادی ما محملی نگشت در حیرتم که بانگ جرس از کجا رسید ساقی که هیچ کس ز می اش ناامید نیست در شیشه ریخت زهر چو نوبت به ما رسید قدسی، ندید روزن ما روی آفتاب .............................. قدسی مشهدی