قدسی مشهدی
غزل ها
شمارهٔ ۲۱۷: هرکجا زندهدلان شست دعا بگشایند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هرکجا زنده دلان شست دعا بگشایند باورم نیست که یک تیر خطا بگشایند چند گویی نگشودند نقاب از رخ دوست؟ آب کش دیده و بگشا مژه، تا بگشایند عزت اهل وفا، فرض بود بر همه کس کاش گویند که دستم ز قفا بگشایند هرکجا رفت دلم بود خمار می وصل کس نداند سر این شیشه کجا بگشایند دل عبث می تپد آن نیست که چون شعله شمع تا به آخر نفسش رشته ز پا بگشایند غنچه وار از جگر خار برون آرم سر گر بدانم که مرا دل ز صبا بگشایند در وصل تو که نگشوده کسش، خسته دلان کف برآرند و به تاثیر دعا بگشایند قدسی از میکده ام باز نیارند، اگر زاهدان دست به تاراج دعا بگشایند قدسی مشهدی