قدسی مشهدی
غزل ها
شمارهٔ ۲۰۳: رسد گر بر لبم جان، چون رسی، ناچار برگردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رسد گر بر لبم جان، چون رسی، ناچار برگردد بیا تا آفتابم از سر دیوار برگردد چنان از خوی او شد برطرف آیین پیوستن که با هم سربه سر ننهاده خط، پرگار برگردد ز بس طبع جفا نازک شد از همراهی خویت چو گل پهلو زند بر خار، نیش خار برگردد به نوعی روی دل سوی تو آوردم که می ترسم سوی دل مردمان دیده را رفتار برگردد غمش در خاطر از بس مانده، ترسم خرمی گردد که بر شاخی چو ماند میوه ای بسیار، برگردد سخن زان غمزه گویا بر زبان دارد، که قدسی را نفس آید سلامت بر لب و افگار برگردد قدسی مشهدی