قدسی مشهدی
غزل ها
شمارهٔ ۲۰۲: گفتم از عشقت کشم دامن گریبانگیر شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفتم از عشقت کشم دامن گریبان گیر شد سر کشیدم، گردنم تا پای در زنجیر شد کاوکاو چشمه اندازد ز صافی آب را آنقدر در گریه کوشیدم که بی تاثیر شد از خدنگ عشق، پیکانی که شد در سینه جمع کوهکن را تیشه گردید و مرا زنجیر شد ذوق تنهایی و دام غم چه می پرسی که چیست عندلیبی را که با گل در گلستان پیر شد گرچه عمری کرد تدبیر رهایی از غمش عشق چون آمد، خرد شرمنده تدبیر شد عشق چون قایم شود راحت کند آزار را آنچه در پیمانه ام خون بود اکنون شیر شد چون بنای دوستی هرگز نمی گردد خراب عشق هر ویرانه ای را کز پی تعمیر شد دیدن روی جوانان چشم روشن می کند دیده یعقوب در هجران یوسف پیر شد تیر عشقت از دل قدسی نشد هرگز خطا رد نگردد هرچه از روز ازل تقدیر شد قدسی مشهدی