قدسی مشهدی
غزل ها
شمارهٔ ۱۹۳: آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود روی دل خلق از همه سو جانب ما بود شکرانه وصل تو چو دی جان نسپردیم امروز ز هجر آنچه کشیدیم سزا بود با عشق تو روزی که دلم عهد وفا بست این دیده که امروز رقیب است، کجا بود؟ تا پیکرم از آتش مهر تو برافروخت چون آینه هرجا که شدم نور صفا بود چون جور به گرد دل خوبان همه گشتم چیزی که به خاطر نرساندند وفا بود ای لاله رخان حال دل و دیده چه پرسید تا بود مرا دیده و دل وقف شما بود روزی گذرم بر وطن کوهکن افتاد از تیشه هنوزش به دل سنگ صدا بود گشتیم بسی در چمن طالع قدسی آن گل که نرویید در او مهر و وفا بود قدسی مشهدی