قدسی مشهدی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۳: به کف عاشق چو گل، خون دل خود را نگه دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به کف عاشق چو گل، خون دل خود را نگه دارد برای روزی خود، حاصل خود را نگه دارد مگر لیلی گمان دارد که پیش افتاده از مجنون؟ که در هر گام، صد جا محمل خود را نگه دارد پس از عمری به بزم یار دل جا کرد و می ترسم که نو دولت عجب گر منزل خود را نگه دارد ز دل دادن به خوبان منع ما کردن بود ناخوش اگر ناصح تواند گو دل خود را نگه دارد ز تیغش دل به خون خویش بازی می کند شاید دمی بهتر تماشا قاتل خود را نگه دارد که خواهد سوختن ز افسردگان انجمن با او؟ گر از پروانه، شمعی محفل خود را نگه دارد ز غیرت تا به خون غلتند خلقی روز محشر هم به خون آغشته قاتل بسمل خود را نگه دارد جهان از نکته پردازان چو شد مفلس، بگو قدسی که طبعت نکته های مشکل خود را نگه دارد قدسی مشهدی