قدسی مشهدی
غزل ها
شمارهٔ ۱۵۴: نگاهم از فروغ عارضت در چشم تر سوزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نگاهم از فروغ عارضت در چشم تر سوزد ز بیم گرمی خوی تو آهم در جگر سوزد ز کم ظرفی بود هر دم کشیدن از جگر آهی چراغی کو تهی باشد ز روغن بیشتر سوزد به جانم از ملامت اینقدر ناخن نزن ناصح که آتش را کسی چندان که کارد بیشتر سوزد چراغ آسمان نوری ندارد برق آهی کو بود کاین نُه کهن فانوس را در یکدگر سوزد به پیغامی ز وصل یار خوش بودم چه دانستم که از بخت سیاهم بر لب قاصد خبر سوزد ز خون دل نوشتم نامه سوی یار و می ترسم که خون دل ز گرمی، بالِ مرغِ نامه بر سوزد چو آه خود سراپا شعله ام قدسی و می ترسم که پیکانش مباد از گرمی خون در جگر سوزد قدسی مشهدی