قدسی مشهدی
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۰: کرده بیهوشم خیال آن دو چشم میپرست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کرده بیهوشم خیال آن دو چشم می پرست همتی ای باده پیمایان که کارم شد ز دست بر سر مال جهان سودای درویش و غنی دست چون بر هم دهد؟ این تنگ چشم، آن تنگ دست فتنه دوران ندانم سنگ بر جام که زد اینقدر دانم که رنگ باده در مینا شکست از وجود بی بقای خود نیفتی در گمان در دل آیینه یک دم صورتی گر نقش بست خواب غفلت دیده ات را مانع نظّاره است ورنه در باغ از تماشا چشم نرگس کس نبست در جنونم طرفه سودایی به دست افتاده بود عقل گم بادا که بازار جنونم را شکست از شکست خود چرا افتاده غافل در لباس؟ در شکست خاطرم آن کس که دامن برشکست در دو گیتی هرکه چون قدسی اسیر عشق گشت ماهی توفیق افتادش درین دریا به شست قدسی مشهدی