قدسی مشهدی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۳: گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گذشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گذشت آتش از خس نگذرد هرگز چنین کز ما گذشت هرچه با زلف تو می ماند دل از کف می برد روز عمرم در تمنای شب یلدا گذشت خاک بادا بر سرم گر نام عریانی برم من که در دیوانگی موی سرم از پا گذشت از فغانم پرس کامشب با دل گردون چه کرد تیشه فرهاد می داند چه بر خارا گذشت لاله بر گرد دمن پژمرده دیدم سوختم بر سیه بختی که اوقاتش در آن صحرا گذشت کی کند سر در سر هر قطره طوفان بلا؟ کار سیل چشمم از هم چشمی دریا گذشت سوختم قدسی که مخصوص تغافل هم نیم دوستم از پیش چون دشمن به استغنا گذشت قدسی مشهدی