فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۹۵۹: هر آن دلرا که با یاریست خوئی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر آن دلرا که با یاریست خوئی ز گلذار حقیقت هست بوئی ندارد او سر دنیا و عقبی که دارد پای آمد شد بکوئی دلی کوشد اسیر زلف یاری دو عالم را نمی گیرد بموئی بود خاطر پریشان هر که او را رسید از زلف عنبر بوی بوئی کسی کوشد ز راه عشق آگاه نمیخواهد دگر راهی بسوئی سری کو مست عشقی شد ز خود رست بود آن می ز دریا یا بسوئی دل فیض از غم عشقی زند های مگر روزی به پیوندد بهوئی فیض کاشانی