فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۹۵۵: بود گر در ما تو تنها در آئی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بود گر در ما تو تنها در آئی تو تنها در آئی و با ما در آئی تنی چند بیجان همه چشم بر در که تنها در آئی به تنها بر آئی بدیوانگی سر بر آرند عشاق که شاید ز بهر تماشا در آئی خوش آندم که خنجر بکف بر سر ما خرامان بقصد سر ما در آئی بجای گیاه از زمین چشم روید تفرج کنان چون بصحرا در آئی خلایق ز حسن تو مدهوش گردند خرامان بمحشر چو فردا در آئی نخواهی گذشت از سر عشقبازی مگر آنکه ای فیض از پا در آئی فیض کاشانی