فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۹۳۷: مست و بی پروا بیغما میروی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مست و بی پروا بیغما میروی لا اوحش الله خوب و زیبا میروی غارت جانهاست مقصود دلت تا بعزم صید دلها میروی میروی و همرهت دلهای ما تا نه نپنداری که بی پا میروی میروی و صد هزاران دل ز پی در خیالت آنکه تنها میروی میروی و شهر ویران میشود شهر صحرا میشود تا میروی شهر صحرا گشت و صحرا شهر شد تا ز منزل سوی صحرا میروی هم تماشای خودت خوشتر بود گر بسیری یا تماشا میروی جان و دل خواهم بقربانت کنم یکنفس می ایستی یا میروی فیض در گرد رهت مشگل رسد تند و تلخ و چست و زیبا میروی فیض کاشانی