فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۹۲۴: ز رویت حاصل عشاق حیرانیست حیرانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز رویت حاصل عشاق حیرانیست حیرانی از آن زلف و از آن کاکل پریشانی پریشانی ز بزم عشرت وصلت همه حرمان و نومیدی ز جام شربت هجرت همه خون دل ارزانی ندانستم که مه رویان بعهد خود نمیپایند از آن عهد و از آن پیمان پشیمانی پشیمانی مبادا هیچ کافر را چنین حالی که من دارم جفا تا کی کنی جانا مسلمانی مسلمانی تغافل میکنی یعنی که دردت را نمیدانم نه میدانی و میدانی که میدانم که میدانی بیاور بر سرم جانا سپاه بی کران غم ز بیداد و جفا و محنت و جور آنچه بتوانی تو تا بی صبر باشی فیض او بی رحم خواهد بود دلت را شیشکی آئین دلش را پیشه سندانی فیض کاشانی