فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۹۲۱: ای که خواهی دل ما را بجافاها شکنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای که خواهی دل ما را بجافاها شکنی نکنی هی نکنی هی نکنی هی نکنی طاقت سنگ جفا شیشه دل کی آرد نزنی هی نزنی هی نزنی هی نزنی نخل امید تو کز وی چمن دل تازه است نکنی هی نکنی هی نکنی هی نکنی ای که گفتی نکنم چارهٔ درد تو بناز بکنی هی بکنی هی بکنی هی بکنی عهدها چون دل ما چند شکستی و دگر شکنی هی شکنی هی شکنی هی شکنی دوست را از نظر خویش چرا بیجرمی فکنی هی فکنی هی فکنی هی فکنی گفتی ای فیض من از عشق بتان دل بکنم نکنی هی نکنی هی نکنی هی نکنی فیض کاشانی