فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۹۱۹: در دیدهام چه نور روانست آن یکی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در دیده ام چه نور روانست آن یکی این طرفه تر ز دیده نهان است آن یکی ارباب حسن اگر چه بدل جای کرده اند لیکن تن اند جمله و جانست آن یکی گاهی باین و گاه بآن میرود گمان هم این و آن نه این و نه آنست آن یکی هم او جهان و هم ز جهان برتر است او چون با تو جان که جان جهانست آن یکی در دائره زمان و مکان زو نشان مجو بالاتر از زمان و مکانست آن یکی تا چند گوش بر خبر و چشم بر دلیل بگشای چشم دل که عیانست آن یکی تاکی از ین و آن طلبی آنکه با تو هست بگذر ز این و آن که همانست آن یکی در شأن آن یکی ببیان گفتگو مکن برتر ز گفتگو و بیانست آن یکی خاموش باش فیض که از وصف برتر است دیگر مگو چنین و چنانست آن یکی فیض کاشانی