فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۹۱۸: عاشقانرا شور مستی سود دارد خیلکی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عاشقانرا شور مستی سود دارد خیلکی عقلانرا ترک هستی سود دارد خیلکی میشوم خاک رهش بر من چه می آرد گذر پیش اهل ناز پستی سود دارد خیلکی عشق خوبان چوب تعلیمست بهر بندگی عابدان را زهد و هستی سود دارد خیلکی بادهٔ مرد افکن از چشم خوش ساقی بکش عقل را زین باده مستی سود دارد خیلکی گر کنم قصد گناهی یاد قهرش میکنم پاچه لغزد چوب دست سود دارد خیلکی زهد خشک او غرور و نخوت و کبر و منی زاهدان را می پرستی سود دارد خیلکی فیض اگر گردن کشد از طاعت گردنکشان بر تطاول عرض هستی سود دارد خیلکی فیض کاشانی