فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۹۰۹: گفتی مرا نزد من آ تو آتشی تو آتشی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفتی مرا نزد من آ تو آتشی تو آتشی ترسم بسوزانی مرا تو آتشی تو آتشی من تیره و دل سوخته تو روشن و افروخته من سوخته من سوخته تو آتشی تو آتشی من نیستم الاخسی تو سوختی چون من بسی کی جان برد از تو کسی تو آتشی تو آتشی در وصل تو چون اخگرم میسوزم آتش میخورم در فرقتت خاکسترم تو آتشی تو آتشی گه گرمی آموزیم گاهی ز تاب افروزیم گاهی تمامی سوزیم تو آتشی تو آتشی چون شعله خندان و خوشی میسوزی وسر میکشی خوش خوش کشی خوش خوش کشی توآتشی توآتشی خوی توداغ من بس است رویت چراغ من بس است نورت سراغ من بس است تو آتشی تو آتشی از روی تو دارم ضیا از گرمیت دارم بقا آیم برت گردم فنا تو آتشی تو آتشی گه فیض را سر کش کنی گه صافی و بیغش کنی گه آتش آتش کنی تو آتشی تو آتشی فیض کاشانی