فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۸۹۶: ای معدن دلداری جز تو که کند یاری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای معدن دلداری جز تو که کند یاری ای مشتری زاری جز تو که کند یاری در راه تو میپویم یاری ز تو میجویم خالق توئی و باری جز تو که کند یاری افغان کنم و زاری شاید که تو رحم آری بر رحم نمی یاری جز تو که کند یاری جانرا بغمت بستم جان را بتو پیوستم ای منبع غمخواری جز تو که کند یاری بر خاک درت گریم افزون ز سحاب و یم گر تو نخری زاری جز تو که کند یاری از در گهت ای دلدار محروم مرانم زار گر تو کنیم خواری جز تو که کند یاری فیض آمده با عصیان دارد طمع غفران ستاری و غفاری جز تو که کند یاری فیض کاشانی