فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۸۶۴: ای دل بعشق خویش گرفتار بودهای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای دل بعشق خویش گرفتار بوده ای خود را بنقد عمر خریدار بوده ای گر بگذری ز خویش انیس خدا شوی ای خودپرست دون چه ستمکار بوده ای بگشای چشم عبرت و کر و بیان به بین تا روشنت شود چه قدر خوار بوده ای برخیز و جهد کن بمقام خرد رسی روز نخست چون بخرد یار بوده ای سوی مقربان چه شود گر سفر کنی زین پیشتر بعالم انوار بوده ای گر رو کنی بعالم بالا غریب نیست پیوسته در تطور اطوار بوده ای کاری نمیکنی که بجائی رساندت ای آزموده کار چه بیکار بوده ای ایحق بر اهل حق چه گوار نده و خوشی بر خویشتن پرست چه دشوار بوده ای ز آسودگی نداشته ای دست یکنفس ای فیض خویش را تو چه غمخوار بوده ای فیض کاشانی