فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۸۵۶: کی پسندی تو جفا بر من مسکین کی کی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کی پسندی تو جفا بر من مسکین کی کی تو و اندیشه ین کار خدا را هی هی معدن مهر و وفا ز آنکه ازو جور و جفا حاش لله کی آید ز تو اینها کی کی دردیم وعدهٔ وصلت ببهار اندازی باز چون فصل بهار آید گوئی دی دی زخم بر من زنی و دست من آلوده کنی تا چه گویند که زد زخم بگوئی وی وی بس که با ناله و زاری دل من خو کرده است چون شوم خاک نروید ز گل من جز نی می انگور نخواهم که بود تلخ و پلید لب شیرین تو خواهم بمکم پی در پی جرعهٔ از لب لعلت اگرم دست دهد تا ابد موی بمویم همه گوید می می گر بخاکم گذری رقص کنان برخیزم وز سر شوق زنم نعرهٔ یاحی یاحی هی و هوئی بکن ای فیض بود کز طرفی ناگهان بر سرت آید که رسیدم هی هی فیض کاشانی