فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۸۳۳: یا رب این مخمور را در بزم مستان بار ده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یا رب این مخمور را در بزم مستان بار ده وز شراب لایزالی ساغر سرشار ده یکدو غمزه زان دو چشمم ساقیا هر بامداد یکدو بوسه زان لبانم در شبان تار ده دور عقل آمد بسر گفتار واعظ شد کساد عشق را بگشا دکان و رونق بازار ده وقت مستی و طرب آمد خرد را عذرخواه بزم مستان را بیارا مطربان را بار ده کفر صادق خوشتر از ایمان کاذب آیدم سبحه بستان از کف من در عوض زنار ده مسجد و محراب و منبر پر شد از زرق و ریا هان در میخانه بگشا راستان را بار ده آتشی از عشق افروز اهل غفلت را بسوز دردها را کن دوا بیمار را تیمار ده زاهدان خشک را بگذار با جهل و غرور خیل رندان را می از جام هوالغفار ده زاهدان را نیست در خور عشقبازی کار ماست عام را زین باده کم ده خاص را بسیار ده میکشد ساقی خمارم باده را تعجیل کن فیض را از جام باقی عیش بی آزار ده فیض کاشانی