فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۸۳۲: یا رب این مهجور را در بزم وصلت بار ده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یا رب این مهجور را در بزم وصلت بار ده ار می روحانیانش ساغر سرشار ده دل بجان آمد مرا زین عالم پر شور و شر راه بنما سوی قدسم عیش بی آزار ده سخت می ترسم که عالم گردد از اشگم خراب یا رب این سیلاب خون را ره بدریا بار ده در فراقت مردم ایجان جهان رحمی بکن یا دلم خوش کن موعدی با به وصلم بار ده دل همیخواهد که قربانت شود در عید وصل جام لاغر را بپرور شیوهٔ این کار ده تیره شد جان و دلم از امتزاج آب و گل سینه را اسرار بخش و دیده را انوار ده عقل جزئی از سرم کن دور و عقل کل فرست زنگ غم بزدای از دل شادی غمخوار ده تا بکی مخمور باشند از می روز الست عاکفان کوی خود را باده اسرار ده هر گروهی را ز فضلت نعمتی شایسته بخش زاهدان را وعد جنت عاشقان را بار ده یا رب آنساعت که از دهشت زبان ماند ز کار فیض را الهام حق کن طاقت گفتار ده فیض کاشانی