فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۸۳۱: بار الها راستان را در حریمت بار ده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بار الها راستان را در حریمت بار ده جان آگاهی کرامت کن دل بیدار ده روح پاکی را که شد آلودهٔ لوث گنه بادهٔ ناب طهور از جام استغفار ده واصلان را محو کن اندر جمال خویشتن سالکان را جان هشیار و دل بیدار ده یکنظر کن در جهان آب و گل از روی لطف دوستان را گل برافشان دشمنان را خار ده اهل گل را روز روز از زور وزر معمور دار اهل دل را در دل شب نالهای زار ده در دل بی سیرتان آتش بر افروز از جحیم نیکوان را جان خرم چهرهٔ گلنار ده آن یکی را در وصالت عارض چون ارغوان و آن دگر را در فراقت دیده خونبار ده دوستان را ده لوای عز و تاج افتخار دشمنان را ژندهٔ دل و لباس عار ده هرکسی را هرچه می خواهد دلش آماده کن عاشقان را بار ده افسردگان را کار ده فیض را چون ره نمودی سوی خود از روی لطف مرحمت فرما ز عشقش مرکب رهوار ده فیض کاشانی