فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۸۱۹: جامی لبا لب بایدت لب بر لب ساقی بده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جامی لبا لب بایدت لب بر لب ساقی بده زان بادهٔ باقی بکش وین باقی جان را بده ای ساقی مه روی من بهر حیات نوی من هم برقع از رخ برفکن هم از جبین بگشا گره گویند در جنت بود از بهر زاهد میوه ها ما و زنخدان نگار این سیب ما زان میوه به عالیست سیب تو بسی کی میرسد دست کسی غالیست نرخ این متاع قیمت مکن منت به رحم آر بر بیچارهٔ از خان و مان آوارهٔ ای منبع لطف و کرم از وصل خودکامش بده تا چند گردم در بدر تا چند پویم کو بکو گیرم سراغت شهر شهر جویم نشانت ده بده ای فیض بس کن زین نفیر گر وصل میخواهی بمیر این کار را آسان مگیر یا جان دگر چیزی بده فیض کاشانی