فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۸۱۷: ز حق رسید ندا لا اله الا هو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز حق رسید ندا لا اله الا هو دلم ربود ز جا لا اله الا هو ندای نور فشان روشنائی دل و جان ندای شرک زدا لا اله الا هو سروش هاتف غیب این ندا بجان درداد دلا توهم بسرا لا اله الا هو چو گوش هوش بدادم منادی حق را شنیدم از همه جا لا اله الا هو ندای هوش ربا «لیس غیره دیار» ندای هوش فزا لا اله الا هو خدا گواه و ملایک گواه و دانایان کفی بهم شهدا لا اله الا هو نظر بعالم جان کردم از دریچهٔ دل ندیده دیده سوی لا اله الا هو نوشته کرد خط مهوشان بخط غبار بکلک صنع خدا لا اله الا هو اشارهای خوش چشم مست محبوبان بغمزه کرد ادا لا اله الا هو نظر بزلف دو تا کن بجوی موی بمو ببین ز تای بتا لا اله الا هو ندا کند دل هر ذره کای ز حق غافل بخوان ز جبههٔ ما لا اله الا هو بآسمان نگرو برو بحر و سهل و جبل نوشته بین همه جا لا اله الا هو کتاب عنصر و افلاک را ورق بورق نوشته دست قضا لا اله الا هو ببحر خواست خروشی که غیر او کس نیست ز کوه خواست صدا لا اله الا هو بگوش جان چو رسید از ازل سماع الست طپید و گفت بلی لا اله الا هو دلی که شد خنک از چشمهٔ عبادالله چشد ز برد رضا لا اله الا هو دلی که گرم شد از زنجبیل حب حبیب کند دروش فنا لا اله الا هو خدای فیض کند بر زبان او جاری بهر نفس همه جا لا اله الا هو فیض کاشانی