فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۸۰۹: ای عشق رسوا کن مرا گو نام بر من ننگ شو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای عشق رسوا کن مرا گو نام بر من ننگ شو باید که من عشرت کنم گو ناصحم دلتنگ شو مغزم برون آمد ز پوست افتادم اندر راه دوست ای شوق رهبر شو مرا ای عشق پیش آهنگ شو چون شوق رهبر باشدم از دوری منزل چه غم چون عشق در پیش است گوهر گام صد فرسنگ شو ای عقل از دوری مگو در راه مهجوری مپو گوینده اینجا گنگ شو پوینده اینجا گنگ شو اهد زدین گردی بری از عشق اگر بوئی بری در حلقهٔ مستان در آ با عاشقان همرنگ شو گر مرد عشقی درد جو خاکی شو و گلها بروی بیدردی ار خواهد دلت روسنگ شو روسنگ شو گر مرد عشقی جام گیر ترک رسوم خام گیر ور عاقلی خوش آیدت در بند نام و ننگ شو کاری کز آن نگشود در بر همزن او را زودتر گر عاقلی دیوانه شو دیوانه فرهنگ شو خواهی ز رویش بر خوری وز لعل او شکر خوری موئی شو ای فیض از غمش در زلف او آونگ شو فیض کاشانی