فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۸۰۰: هستیم یکقطره از دریای تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هستیم یکقطره از دریای تو مستیم یک نشأه از صهبای تو گر قبولم میکنی درّ یتیم رانیم از خود کف دریای تو حسن تو نور دل بینای من عشق من زیب رخ زیبای تو چشم تو مفتون سر تا پای خود چشم من حیران سر تا پای تو آبروی شمع و مه را ریخت دوش آفتاب روی بزم آرای تو میفزاید شور بر شور دلم چون تبسم میکند لب های تو آه من از تاب آن زلف سیاه شور من از لعل شکر خای تو ناله ام از بخت مادر زاد خود عشق من از حسن مادرزای تو هر که سودا کرد با تو سود برد فیض را سر رفت از سودای تو فیض کاشانی