فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۷۹۸: خاهم که خاک راه شوم زیر پای تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خاهم که خاک راه شوم زیر پای تو تا ذره ذره ام همه گیرد هوای تو آیم چو گرد بر سر راه تو اوفتم شاید که بوسهٔ بربایم ز پای تو جان در رهت فدا کنم و منتت کشم ای صد هزار جان گرامی فدای تو جان صد هزار کاش بود هر دمی مرا تا جمله را نثار کنم از برای تو خوش آندمی که سوی من آئی ز روی لطف تا جان ز من طلب کنی و من لقای تو یابم حیات تازه بهر جان فشاندنی گر صد هزار بار بمیرم برای تو در تو کسی بحسن و ملاحت کجا رسد تو پادشاه حسنی و خوبان گدای تو تو همچو آقتابی و من همچو سایه ام آیم بهر کجا که روی در قفای تو هستم برای تو و تو هستی برای خود هستی تو خود برای خود و من برای تو هرچند لطف بیش کنی تشنه تر شوم سیراب کی شوم ز شراب لقای تو از درگه تو دور نگردد به تیغ سر هر کو چشید چاشنئی از عطای تو در آسمان ملائکه گویند آمین آندم که فیض روی کند در دعای تو فیض کاشانی