فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۷۹۱: دل ز پی جست و جو در بدرو کو بکو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل ز پی جست و جو در بدرو کو بکو همره او دلبرش میبردش سو بسو در بدر و کو بکو میرود و میدود در طلب یار و بار نزد وی و رو برو در تن و در جان ما معنی ایمان ما عاید او رک برک شاهد او مو بمو چشمه حسنش روان بر رخ مه طلعتان آب دهد مو بمو جای بجا جو بجو زندگی جان و تن با دل تو در سخن بازی غفلت مخور هرزه مپو سو بسو دیدهٔ من دیده و عقل نه بشنیده است سوختم از فرقتش دوست بمن روبرو بر دلم از داغها مشعله ها جا بجا بر رخم از خون دل اشک روان جو بجو آنکه تن خویش را در ره حق کهنه کرد میرسدش فیض حق دم بدم و تو بتو هست در اشعار فیض شرح دل زار فیض هر غزلی تا بتا در غم او تو بتو فیض کاشانی