فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۷۸۸: ای صبا با یار سنگین دل بگو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای صبا با یار سنگین دل بگو چون رسانیدی سلام من بگو مستحقم من زکوه حسن را لن تنالوا البر حتی تنفقو من اگر هرگز نیایم بر درت تو نگوئی که گدائی بود کو گر بمیرم در غم عشق تو من تو نخواهی کردم آخر جستجو کو مروت کو وفا کو مرحمت حق خدمتها چه شد انصاف کو بر سر راهت فتم وز خود روم تو نگوئی کوست این با خاک کو من گرفتم نیستت مهر و وفا باری از روی جفا حرفی بگو گر سلاممرا نمیگوئی علیک در جواب بنده دشنامی بگو در دل من چاکها کردی بعمد وز خطا هرگز نکردی یک رفو پرسشی هرگز نکردی بنده را در قفاهم بگذریم از رو برو آهن سردی مکوب ای فیض رو زینسخن بگذر رها کن گفتگو آرزوی من بود این بعد از این گر نباشد بعد از اینم آرزو فیض کاشانی