فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۷۸۰: شور دریای حقایق ز آب چشم ما ببین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شور دریای حقایق ز آب چشم ما ببین درّ و لعل خون دل درقعر این دریا به بین دیده دریا سینه صحرا کرده ام از فیض عشق سوی من افکن نظر دریا ببین صحرا ببین شورش دریا نه بینی تا نظر بر گل کنی روی در صحرای دل کن شورش صحرا به بین ایکه میخواهی بدانی شور مجنون از کجاست جانب حی رو نمکدان لب لیلا ببین عشق اگر پیدا شود معشوق سازد رو نهان عشق را پنهان بود زو حسن را پیدا به بین ای که می خواهی بهشت عدن در دنیا به نقد عاشقی کن خویشتن را جنت الماوا به بین گر تو میخواهی که واقف گردی از اسرار غیب لوح دل را صیقلی کن پس عجایبها به بین گر تو خواهی معنی ایمان به بینی عشق ورز یا بیا سیمای ایمان بر جبین ما به بین سالها خون خورده ام تا دین بدست آورده ام از فروغ نور دینم سر ما اوحی به بین چشم دل بگشا و بنگر سوی آیات خدا شرکها در پیروی ملت آبا به بین سر معراج نبی خواهی که بینی آشکار صورت صوه علی در لیله الاسری به بین فیض روح القدس اگر خواهی بیابی در سخن شعر فیض از بر بخوان خورشید در شبها به بین فیض کاشانی