فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۷۵۰: الهی ز عصیان مرا پاک کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
الهی ز عصیان مرا پاک کن در اعمال شایسته چالاک کن چو بآبی بسر ریزم از بهر غسل دلم را چو اعضای تن پاک کن هجوم شیاطین ز دل دوردار قرین دلم خیل املاک کن شراب طهوری بکامم رسان سراپای جانرا طربناک کن کند شاد اگر سازدم العیاذ پشیمانیم بخش و غمناک کن بگریان مرا در غم آخرت ازین درد آهم بر افلاک کن ز خوفت بخون دلم ده وضو ز احداث باطن دلم پاک کن بریزان ز من اشک تا اشک هست چو آبم نماند مرا خاک کن و قلبی ففزعه عمن سواک دهانم بذکراک مسواک کن بعصیان سراپای آلوده ام سراپا ز آلودگی پاک کن چو پاکیزه گردد ز لوث گنه دلم آینه صاف ادراک کن دلم را بده عزم بر بندگی نه چون بیغمانم هوسناک کن بخاک درت گر نیارم سجود مکافات آن بر سرم خاک کن دلم راز پندار دانش بشوی بجان قایل ما عرفناک کن بعجب عمل مبتلایم مساز زبان ناطق ما عبدناک کن نگه دارم از شر آفات نفس بتلبیس ابلیس دراک کن نشاطی بده در عبادت مرا دل لشکر دیو غمناک کن بحشرم بده نامه در دست راست ز هولم در آنروز بی باک کن ز یمن ولای علی فیضرا قرین مکرم بلولاک کن فیض کاشانی