فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۷۳۸: نخست آید بدل پیک شنیدن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نخست آید بدل پیک شنیدن کشد آنگه شنیدن سوی دیدن بصیرت را چو دیدن حاصل آید رسیدن را رسد وقت رسیدن رسیدن چون شود حاصل روانرا رسد هنگام واصل را ندیدن چو از دیدار واصل بسته شد چشم شود هم بسته از دیدن رسیدن چو از دید رسیدن دیده بستی نشستی در مقام آرمیدن چو آرامید جان در بزم وصلش میسر شد ز لعل می مکیدن کشی چون می ز وصلش حاصل آید روانرا لذت مستی چشیدن شدی چون مست و آن لذهٔ چشیدی رسد هنگام هستی را ندیدن چو مستی را و هستی را ندیدی ندیدن را شود وقت ندیدن ندیدن هم ز تو چون دست برداشت نه تو مانی و نه هم ره بریدن ز سر تا پای گردی چشم حیرت همه دیدن شوی بی دید دیدن ترا آن نیستی در عین هستی بود آرام در عین طپیدن بمقصود از طلب چون در رسیدی رسیدی در مزید و در مزیدن مزید اندر مزید اندر مزید است هنیئاً مزیدش را مزیدن مگو این قصه را ای فیض هر جا که هر فهمش به نتواند رسیدن فیض کاشانی