فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۷۳۳: ذرهٔ درد بر آن مایهٔ درمان بردن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ذرهٔ درد بر آن مایهٔ درمان بردن به ز کوه حسناتست بمیزان بردن ایستادن نفسی نزد مسیحا نفسی به ز صد ساله نمازست بپایان بردن یک طوافی بسر کوی ولی اللّهی به ز صد حج قبولست بدیوان بردن تا توانی اگر از غم دگران برهانی به ز صد ناقه حمراء بقربان بردن بردن غم ز دل خسته دلی در میزان به ز صوم رمضانست بشعبان بردن یکجو از دوش مدین دینی اگر برداری به ز صد خرمن طاعات بدیان بردن به ز آزادی صد بندهٔ فرمان بردار حاجت مؤمن محتاج باحسان بردن دست افتاده بگیری ز زمین برخیزد به ز شبخیزی و شاباش ز یاران بردن نفس خود را شکنی تا که اسیر تو شود به زاشکستن کفار و اسیران بردن خواهی ار جان بسلامت ببری تن در ره خدمتش را ندهی تن نتوان جان بردن سر تسلیم بنه هرچه بگوید بشنو از خداوند اشارت ز تو فرمان بردن دل بدست آر ز صاحبدل و جان از جانبخش گل و تن را نتوان فیض بجانان بردن فیض کاشانی