فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۷۰۶: در ره دانش بفکر تا بتوان گام زن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در ره دانش بفکر تا بتوان گام زن تا که بجنبد بجنب ورنه بجنبان بفن دست ز فکرت مدار تا که بحیرت رسی دست طلب بعد از آن در کمر ذکر زن ذکر چو بر دل زند و اله و مذکور شو چشم و دل و گوش و هوش جمله بدانسو فکن میبردت فکر و ذکر در ره عرفان و انس تا که بمحنت کشد کار دل و جان و تن چون بمحبت رسی جذبه رسد زانطرف تا کشدت سوی خود تارهی از خویشتن باز ندانم چها از پس آن رو دهد گم شودت جان و تن وارهی از ما و من چونکه گرفتی قرار در کنف لطف یار گویدت ای پیک من رو سوی دارامحن باز فرستد ترا جانب دار العنا تا بتو گردد جدا راهبر از راهزن لطف پیاپی ز یار می نگذارد قرار در کف او اختیار جلّ و عزّ ذوالمنن تا کی از اقوال فیض دعوی دانش کنی در ره احوال نیز یکدوسه گاهی بزن فیض کاشانی