فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۷۰۵: هر که میخواهد سخن گستر بود در انجمن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر که میخواهد سخن گستر بود در انجمن اولش باید تامل در سخن آنگه سخن هر سخن هر جا نتوان گفت با هر مستمع پاس وقت و جا و گوش و هوش باید داشتن هر که میخواهد که باشد در شمار عاقلان لب فرو بندد مگر وقتی که باید دمزدن گه سخن خالی کن دلهای اندوه پر است گاه در دلهاست اندوه پشیمانی فکن گاه میریزد چو باران از سحاب معرفت تا دلی کان مرده باشد زنده گردد از سخن گه چو آبی در چهی یا شیر در پستان بود تا کشش نبود برون ناید ز جای خویشتن گوش و هوش مستمع چون باز شد بگشای لب ور به بینی بسته اش زنهار نگشائی دهن گر دری در دل نهان داری برون آر از صدف ور نداری حرف نیکی لب فروبند از سخن حاجتی داری بگو یا سائلی را ده جواب حکمتی داری بیان کن ور نداری دم مزن حرف بسیار است در عالم ولی نیکش کمست هر که گوید حرف نیک ای فیض ازو بشنو سخن فیض کاشانی