فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۶۹۱: چون یار ما تو باشی ز اغیار فارغیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون یار ما تو باشی ز اغیار فارغیم چون کار ما توئی ز همه کار فارغیم از تو چه خرمیم غمی را مجال نیست باشد چه غم غم تو ز غمخوار فارغیم چون دوستدار ما توئی از دشمنان چه باک چون هست لطف توز ستمکار فارغیم چون مکرهای خیر تو هست از برای ما از شر مکر حاسد و مکار فارغیم در راه تو جهان کنیم امر اگر کنی ورنه ز حرب و چالش و بیکار فارغیم دلرا کباب خواهی جان نیز می دهیم ور تو دهی شراب ز خمار فارغیم باشی تو در نظر یکجا افکنیم چشم در چشم ما چو هستی ز اغیار فارغیم معنای تست هرچه درآید بچشم ما زان روی ما ز صورت دیدار فارغیم بسیار کرده ایم گنه بر امید عفو عفوت چه هست ز اندک و بسیار فارغیم چون سیر گاه فیض بساتین حکمت است از باغ و راغ و سبزه و گلزار فارغیم فیض کاشانی