فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۶۶۴: دردم ز حد فزون شد و غم بیشمار هم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دردم ز حد فزون شد و غم بیشمار هم آه از فلک برون شد اشک از کنار هم با ما ببین که عشق چها کرد و میکند از دل ببرد طاقت و از جان قرار هم دل پا کشید از دو جهان بر امید و صل جان داشت دست از خود و دل شد نزار هم پا باز ماند از روش و دست از عمل ز اندیشه ماند عقل و سرا پا ز کار هم آهم ز درد و آتش و اشکم ز غصه خون بخت از فراق تیره و ایام تار هم نی ره بکوی او بودم نی قبول او نه کس نشان دهد نه دهد یار بار هم افتاده ام غریب و حزین مستمند و زار نی بر سرم طبیبی و نی غمگسار هم یا رب بگیر دست من زار از کرم بازم رهان ز خویش و ازین گیر و دار هم ای فیض غم مخور که بمقصود میرسی بختت مساعدت کند و روزگار هم فیض کاشانی