فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۶۲۴: از معانی مغز بیرون میکشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از معانی مغز بیرون میکشم معنوی داند که من چون میکشم بسته دارم تا نظر در صورتی معنی هر لحظه بیرون میکشم لیلیی دارم که نتوان دیدنش در غمش صد بار بیرون میکشم کاسهای زهر هجر دوست را عشق میداند که من چون میکشم موسیم من عقل هرون من است منت نصرت ز هرون میکشم یکسر مو سر نه می پیچم ز عقل این ریاضتها بقانون میکشم از پی تحصیل زاد آخرت جورها از دنیی دون میکشم دم بدم زان غمزه تیری میرسد خامهٔ پرهیز در خون میکشم بهر بی اندازه عیشی در درون محنت ز اندازه بیرون میکشم دل ز دنیا کنده و در ارض تن رنج خسف جسم قارون میکشم رنجها باشد کلید گنجها رنجها از طاقت افزون میکشم تا رسم از رنج در گنجی چو فیض جورها از چرخ گردون میکشم فیض کاشانی