فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۶۲۱: چه میشود که مقیم در جناب تو باشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه میشود که مقیم در جناب تو باشم سگ جناب تو باشم رقیب باب تو باشم چه میشود که شب و روز گرد کوی تو گردم در انتظار بر افکندن نقاب تو باشم چه میشود که گهی از در عتاب در آئی که از قصور نه شایسته خطاب تو باشم چه می شود که بتلقین حجتم بنوازی که چون سوال کنی واقف جواب تو باشم چه می شود که ببزم وصال خود دهیم جا جزای کرده چه شایسته ثواب تو باشم چه میشود که بهجران خویش نگذاریم سزای کرده چه مستوجب عقاب تو باشم چه میشود که نجوئی ز من حساب و کتابی غریق بحر کرمهای بیحساب تو باشم چه میشود چو مرا فیض دادهٔ لقب از لطف مدام سرخوش فیض شراب ناب تو باشم فیض کاشانی