فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۶۲۰: من آن نیم که توانم ز تو جدا باشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من آن نیم که توانم ز تو جدا باشم جدا شوم ز تو در معرض فنا باشم بغیر سایهٔ لطف تو جای دیگر هست جدا اگر ز تو باشم بگو کجا باشم خدایرا مپسند ای تو زندگانی من که یکنفس بفراق تو مبتلا باشم جدا ز تو زیم ارمن تنی بوم بیجان و گر بیاد تو میرم ابوالبقا باشم برای تو زیم و در ره تو میمیرم ترا نباشم اگر من بگو کرا باشم بآسمان برسم گر ترا زمین گردم سر شهانم اگر من ترا گدا باشم ترا نه بیند اگر چشم من چکار آید فدای تو نشوم در جهان چرا باشم اگر ندای تعال تو نشنود گوشم بدوش حامل گوش چنین چرا باشم چو پای من نرود در ره تو گو بشکن ترا چه نیست چه در بند دست و پا باشم خموش فیض که هر بد که بر سرم آید بود سزای من و من سزای آن باشم فیض کاشانی