فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۵۹۰: نبود این تنگنا جای خوشی در غم فرو رفتم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نبود این تنگنا جای خوشی در غم فرو رفتم ندیدم جای عیش خویش در ماتم فرو رفتم فتاد اندر سرم سودای عیش جاودانی خوش که در غم بود پنهان زان بغم خرم فرو رفتم وجودم مانع غواصی دریای وحدت بود غبار خود ز خود افشاندم اندریم فرو رفتم برون عالم فانی بدیدم عالمی باقی از این عالم برون جستم در آن عالم فرو رفتم سفر کردم در ارکان نبات و جانور چندی که تا آدم شدم آنگاه در آدم فرو رفتم درین گلزار چون نشنیدم از مهر و وفا بوئی ز دل خار تعلق یک بیک کندم فرو رفتم حیات خویش را چون برق خاطف کم بنا دیدم ظهوری کردم اندر عالم و در دم فرو رفتم فراز آسمانها رفتم و سیر ملک کردم ولی آخر بخاک تیره با صد غم فرو رفتم شدم حیران اطوار وجود خویشتن چون فیض ندانستم که چون پیدا شدم چون هم فرو رفتم فیض کاشانی