فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۵۵۵: کی بود دل زین چنین گردد خنک
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کی بود دل زین چنین گردد خنک جانم از برد الیقین گردد خنک وارهم ز اغیاد و گردم مست یار خاطرم از آن و این گردد خنک جان بمهر او دهم تا دل مرا زان عذار آتشین گردد خنک بر فراز آسمان ها پا نهم تا دل من از زمین گردد خنک نزد من آری و مرا بستان زمن تا گمانم آن یقین گردد خنک تیزتر کن آتش عشق مرا خاطرم عشق اینچنین گردد خنک بیخودم کن تا بیاساید دلم خاطر اندوهگین گردد خنک جان ز من بستان ز خویشم وارهان آتش هجران بدین گردد خنک زان کفم ده بادهٔ کافوری زان چنان تا اینچنین گردد خنک جرعه زان بر فلک ریزد ملک تا دل عرش برین گردد خنک جرعهٔ هم بخش کن بر دیگران تا که دلهای حزین گردد خنک بس کنم زین نالهای بیهده کی دل فیض از انین گردد خنک فیض کاشانی