فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۵۴۹: ای دهانت تنک شکر لعل لب کان نمک
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای دهانت تنک شکر لعل لب کان نمک نیستم گر قابل بسیار از آن باری کمک وه چه رفتار و چه گفتار و دهانست و میان ای ز سر تا پای شیرین وی ز پا تا سر نمک چشم و ابرو خط و خال و زلف و گیسو خدوقد لطف صنع ایزدی را شاهد آمد یک بیک از نگاهی می توانی عالمی بی خود کنی زانچه میخواهم ز تو دستی تهی بر مردمک ای که میپرسی چه سان او با کسان سر میکند میکند لطفی ولی با عاشقانش کمترک خواستم کامی ز لعلش لب گزید آنگه مکید یعنی هرگز نخواهد شد لب حسرت بمک گفت جای ماست دل مگذار غیری را در آن کان بود با دیگران مانند بوبکر و فدک گفتمش در وصل خواهی کشتنم یا در فراق گفت بی تابی مکن خواهیم کردن زین دو یک داد من از خود بخواهد خواست روزی آن صنم گر تو داری فیض شکی من ندارم هیچ شک فیض کاشانی