فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۵۲۱: گذشت عمر و نکردیم هیچ کار دریغ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گذشت عمر و نکردیم هیچ کار دریغ نه روزگار بماند و نه روزگار دریغ برفت عمر بافسانه و فسون افسوس گذشت وقت به بیهوده و خسار دریغ نکرده ام همهٔ عمر یک عمل حاصل نبوده ام نفسی با تو هوشیار دریغ هر آنچه گفتم و کردم تمام ضایع بود بهرزه رفت مرا روز و روزگار دریغ بپار گفتم کامسال کار خواهم کرد گذشت عمر من امسال همچو پار دریغ زهر خموشی بی باد تو هزار افسوس زهر سخن که نه حرف تو صد هزار دریغ زهر چه بینم و رویت در آن نمی بینم هزار بار فسوس و هزار بار دریغ نه یک فسوس و ده و صد که بیحساب افسوس نه صد دریغ و هزاران که بیشمار دریغ غنیمتی شمر این یکدو دم که ماند ای فیض بکار کوش نگو رفت وقت کار دریغ فیض کاشانی