فیض کاشانی
قصیده ها
درخت ممنوع درخت علم بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آدم چو دید مکرمت و سجده و بهشت گفتا در آسمان و زمین کیست مثل ما؟ آمد ندا که سر به سوی عرش کن ببین آمد چو دید در نظرش نور مصطفا با نور اهل بیت ز اشباح منعکس اشباح کرده بود به صلبش ز عرش جا انوار بس غریب ز صلبش نمود عکس تا منتهای عرش درخشان و با ضیا از عکس آن فتاده مثال و شبح به عرش تا چارده شبح همه جان‏بخش و دلگشا از علمشان بدید درختی کشیده سر چو سدره منتهی شده تا اوج منتها چون نیک بنگریست همان آن درخت بود یا عکس آن درخت کزان نهی شد ورا یا نور آن درخت که بودش شمار جمع بود آن درخت علم در او جمله میوه‏ها فیض کاشانی