فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۴۶۷: یکدیگر را عیب میجویند خلقان در لباس
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یکدیگر را عیب می جویند خلقان در لباس ور نباشد عیب بشمارند خلقان در لباس هر کسی عیبی که دارد میکند پنهان ز خلق عیب جانرا در سکوت و عیب ابدان در لباس عیب جویان از سکوت کس برون آرند عیب وز لباسش هم برون آرند پنهان در لباس تا بیکدیگر نشستند این گروه عیب جو آن ازین بی پرده جوید عیب و این زان در لباس فاسقان بی پرده میگویند عیب یکدگر صالحان گویند عیب اهل ایمان در لباس یوسفان از دست گرگان گر درون چه روند پوستین یوسفان درند گرگان در لباس آنکه را عاجز شوند از جستن عیب صریح صد فسون آرند تا بندند بهتان در لباس از هنر آنکس که عاری باشد او را چاره نیست غیر آنکو عیب بندد بر نکویان در لباس خیل دانایان که خوی حق در ایشان جای کرد عیب معیوبان کنند از خلق پنهان در لباس صدهزاران آفرین بر جان بینائی که او خلق را بینند همه از عیب عریان در لباس عیب فیض را کرد پنهان از خلق ستارالعیوب از حسد لیکن برو بندند بهتان در لباس خواستم تا من نگویم عیب اخوان چاره نیست بر زبانم رفت عیب عیبجویان در لباس فیض کاشانی