فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۴۳۲: هدهدی کو که از سبا گوید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هدهدی کو که از سبا گوید خبر یار آشنا گوید کو سلیمان که رمز منطق طیر از خدا گیرد و بما گوید کو خضر تا که موسی جانرا از لدنا اشار ها گوید نوح کو تا که کشتی سازد من رکب فیه قد نجا گوید کو خلیلی که رو بحق آرد لا احبی بما سوی گوید کو کلیم اللهی لقا جوئی روبرو حرف با خدا گوید کو مسیحی که مرده زنده کند خبری چند از سما گوید کو محمد که سرّ ما او حی با احبا و اولیا گوید کو علی آن در مدینه علم تا ز حق شمهٔ بما گوید یا چو جامی ز هل اتی نوشد رمزی از سرّ انما گوید اهل بیت نبی کجا رفتند و آنکه ز ایشان حدیث واگوید همدمی کو که آشنا باشد با دلم حرف آشنا گوید یا دل از مدعی نهان با او چند حرفی بمدعا گوید کو طبیب دلی درین عالم خستهٔ درد دل کرا گوید تا بگوشم رسد ندای الست هر سر موی من بلی گوید یا شوم مست بادهٔ توحید تا سرا پای من خدا گوید با دل از مدعی نهان با دوست چند حرفی بمدعا گوید یا چو آن فانیان سبحانی بزبان خدا ثنا گوید بس کن ای دل که حرف نازک شد فیض را گوی تا دعا گوید شکوه بس فیض اهل دردی کو تا طبیبش از او دوا گوید فیض کاشانی